سئوکارِ شما چطور به رقبای‌تان کمک می‌کند؟

با افزایش رقابت شرکت‌ها برای جلب نظر کاربران اینترنت، طبیعی است که نقش سئوکارها در فرایند بازاریابی، پررنگ‌تر شود. تقویت جایگاه سئوکارها در برخی از شرکت‌ها به حدی رسیده که کل فرایند بازاریابی با محوریت سئو تنظیم می‌شود و تمام برنامه‌های بازاریابی و توسعه بازار باید مورد تایید مسئول سئو قرار بگیرد.

سئوال اینجاست که آیا همه فرایند بازاریابی در سئو خلاصه می‌شود؟ بدون شک پاسخ این سئوال منفی است.

سئوکارها که معمولا فارغ‌التحصیلان «دوره‌های کوتاه‌مدت آموزش سئو» هستند، شناخت چندانی نسبت به روانشناسی تبلیغات، اقناع مخاطب، نفوذ به قلب و ذهن مخاطب، ارتباط خلاقانه و اعتمادسازی ندارند. آن‌ها مسیر کامیابی را فقط در عددهایی می‌بینند که گوگل‌آنالیتیکس و سرچ‌کنسول نشان می‌دهند. سئوکارها به دلیل دید محدودی که دارند، فقط راه‌هایی را می‌روند که بر اساس تعداد کلیک و بازدید و خرید قابل سنجش است. این در حالی است که تبدیل کاربر به مشتری از پیچیدگی‌های فراوان فرهنگی، روانی، اقتصادی و رسانه‌ای برخوردار است.

برای تبدیل یک کاربر به مخاطب و در نهایت تبدیل مخاطب به مشتری، نمی‌توان به ترفندهایی تکیه کرد که موتورهای جستجوگر را فریب می‌کنند. انسان‌ها سرشار از احساس‌های متناقضِ ترس، آرزو، تردید، طمع، غرور و اشتیاق هستند و مثل موتورهای جستجو رفتار نمی‌کنند. برندی می‌تواند «مسیرِ تبدیل کاربر به مشتری» را با موفقیت طی کند که علاوه بر سئو، از مهارت‌های روانشناسی مخاطب، تولید محتوای اقناع‌کننده، ایجاد همدلی با مصرف‌کننده و …. نیز بهره می‌گیرد.

سئوکارها چطور به فرایند بازاریابی شرکت‌ها آسیب می‌زنند؟

سال‌ها پیش متولیان تولید محتوا و بازاریابی محتوایی، با جمله «سئو مرده است» به جنگ با سئوکارها آمدند و تلاش کردند ثابت کنند که قدرت محتوا از کدها و ترفندهای سئو بیشتر است. هرچند سئو نمرده بود و هنوز زنده است اما اعاده حیثیت مدیران محتوا، موثر واقع شد و توجه مدیران شرکت‌ها به اهمیت محتوا جلب شد. حال موقع آن است که مدیران بازاریابی و فروش، تلاشی مشابه را آغاز کنند و نقش سئو را به حوزه موتورهای جستجو و طراحی سایت محدود کنند.

سئوکارهایی که فرصت‌های ارتباط با مخاطب را تنها بر اساس معیارهای سئو می‌سنجند و ناآگاهانه بسیاری از آن‌ها را رد می‌کنند، بهترین لطف را به رقبا می‌کنند. رقیبی که هم از سئو بهره می‌گیرد و هم از سایر بسترهای برندسازی و اقناع مخاطب سود می‌برد، بدون شک برنده این رقابت است. یکی از بزرگترین شانس‌هایی که یک برند در فضای رقابتی بازار به دست می‌آورد این است که برند رقیبش فقط و فقط بر سئو تمرکز کند.

به مدیران عامل و مدیران فروش و بازاریابی توصیه می‌شود سرنوشت خود را به سئو گره نزنند. سئو صرفا یکی از مسیرهای برقراری ارتباط با کاربران کنجکاو است؛ نکته حیاتی اینجاست که کاربران شاید با یک سئوال از طریق موتورهای جستجو وارد سایت شما شوند اما ورود به سایت پایان مسیر نیست و برای تبدیل آن کاربر به مشتری، پارامترها و ابزارهای بازاریابی دیگری نیز تاثیرگذار است. به عنوان مثال اگر کاربری قبل از ورود به یک سایت، با آن برند آشنا باشد یا وصف آن را از سایر دوستان خود شنیده باشد، با احتمال بیشتری به مشتری تبدیل می‌شود؛ همچنین اگر کاربران بیرون از فضای وب به شما دسترسی داشته باشند، با حس اعتماد بیشتری به حضور شما در اینترنت باور می‌کنند؛ و این اصول بدیهی چیزهایی نیستند که سئوکارها بتوانند انجام دهند و یا حتی توان انجام دادنش را داشته باشند.

برای اینکه رقبای‌تان از شما پیشی نگیرند بهتر است همه فرایند بازاریابی خود را به سئوکارها نسپارید. آن‌ها متخصصان کاربلدی هستند که در زمینِ بازیِ خودشان می‌توانند موثر باشند. نکته اینجاست که زمینِ بازیِ کسب و کارِ شما بسیار بزرگتر از زمین بازی سئوکارها است.

کامامدیا آمادگی دارد پاسخ‌ها و نظرهای کارشناسان و مدیران محترم درباره موضوع این یادداشت را بازنشر دهد.

انتهای پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *