هرچند ثابت شده است که بازاریابی محتوا یکی از مهمترین بخشهای اثرگذار بر فرایند بازاریابی برندها است، ولی انجام درست آن نیازمند چیزی فراتر از تولید صرف محتوا و به اشتراک گذاشتن آن در شبکههای اجتماعی است. نمیتوان با اشتراک چند اینفوگرافیک انتظار نتایج خیرهکنندهای داشت، بلکه کلید بازاریابی موفق محتوا در گرو داستانسرایی است. یعنی نقل یک داستان خوب به افراد مناسب در قالب صحیح. بدین منظور نمیتوانید فقط روی تفکرات و تصمیمهای لحظهای اتکا کنید، بلکه باید یک استراتژی محتوای منسجم داشته باشید تا فانوس راه شما باشد.
این در حالی است که بنا بر گزارشات موسسه بازاریابی محتوا در سال 2017، تنها 37 درصد از بازاریابان B2B دارای استراتژی محتوای مستند هستند. آیا سایر بازاریابان واقعا از مزایای استراتژی محتوا روی جنبههای مختلف فرایند بازاریابی محتوا اطلاع ندارند؟
شناخت جامعه هدف
حتی اگر محتوای شما بینقص باشد، برای افراد نامناسب ارزشی نخواهد داشت. باید تا جای ممکن جامعه مخاطبین هدف خود را بشناسید. یک استراتژی محتوای خوب توانایی پر کردن این شکافها را به بهترین شکل ممکن خواهد داشت. درواقع این سند شما را وادار به تعریف هویت مشتریان، آنچه آنها را تحریک میکند، مکان آنها در زنجیره خرید و مشکلاتی که میتواند با محتوای شما حل شود، میکند.
تعریف اهداف برند
برای آنکه از درست بودن گامهای خود و همتیمیهایتان مطمئن شوید، باید یک نقشه راه داشته باشید. استراتژی محتوای مدون میتواند مانند نقشه، یک شاخص عملکرد کلیدی (KPI) برای برندتان تعریف کرده و اهداف آن را مشخص نماید. فراموش نکنید که تنها چیزی را میتوانید مدیریت کنید که بتوانید آن را بسنجید. بهعنوان نمونه:
- اهداف و تعاریف
- میزان تخصیص بودجه
- فرصتهای موجود در شبکههای مختلف
- تقویم ویرایشی
- استراتژیهای مرتبط با کلیدواژه
- برنامهریزی رسانه
- روششناسی ارزیابی
آزمون و خطا
برخی سند استراتژی محتوا را به سختی یک سنگ تصور میکنند، ولی حقیقت نشانگر انعطاف آن در شرایط مناسب است. باید با آزمون و خطا و تجربه آنقدر آن را تغییر دهید تا به یک وضعیت ایدهآل دست پیدا کنید، چراکه برای تمامی کسبوکارها نمیتوان نسخه واحدی پیچید. هر برند باید با آزمون و تکرار مقدار بهینه مولفههایی همچون زمان انتشار پست، شمار واژههای وبلاگ یا تناوب اشتراک محتوا را برای خود مشخص نماید.
تصمیمگیری
فشار کاری زیادی روی بازاریابان وجود دارد. مدیریت یک تیم، تولید محتوای منسجم و پاسخگویی به مدیران مافوق همگی نشانگر این هستند که یک بازاریاب همواره باید در حال تصمیم گرفتن باشد، تصمیمی که سایر اعضای تیم بتوانند به آن اتکا نمایند.
داشتن یک استراتژی محتوای شفاف کمک میکند که بازاریاب آمادگی بیشتری برای رویارویی با چنین شرایط را داشته باشد. استراتژی محتوا باعث کاهش درگیریها، از بین رفتن ابهامات و جایگزین شدن تصمیمات حسابشده با حدسهای غیرعلمی میشود.
بهرهوری بیشتر
برنامهریزی غیرعلمی برابر با صرف انبوهی از زمان، منابع و انرژی بدون به دست آوردن نتایج مناسب است. از طرف دیگر، کمبود زمان و ضربالاجلهایی که برای تولید محتوا وجود دارد، چنان فشار روانی بر تیم وارد میسازد که باعث میشود بخش عمدهای از خلاقیت شما و تیمتان از بین برود. با داشتن استراتژی محتوا، قدرت مانور بیشتری برای مدیریت زمان و منابع خود خواهید داشت.